به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اواخر تیرماه سال 1396 بود که فرزند یکی از نمایندگان فعلی مجلس در گفتوگویی در پاسخ به دلایل موفقیت خود، پاسخ جالب توجهی داد. وی با اعتماد بهنفس کامل گفت: «تواناییهایش به دلیل ژن خوب پدر و مادرش است.» در همان زمان و مدت بسیار کوتاهی واژه «ژن خوب» با واکنش افکار عمومی و رسانهها، به یکی از چالشهای اجتماعی کشور تبدیل شد. گرچه واکنش افکار عمومی به این مساله بسیار سنجیده و بهموقع بود، با این حال با گذشت زمان و پیش آمدن چالشهای جدید، این حساسیت از حافظه عمومی تقریبا پاک شد و حالا نمونههای دیگری وجود دارند که بدون حساسیت عمومی پستهای مدیریتی و مسئولیتهای اجرایی میگیرند و برخلاف همه اقشار مردم، پلههای ترقی را بهسرعت طی میکنند. مثال بازر و نمونه جالب توجه آن، پیشرفتهای شگرفی است که سیدابراهیم سقاییفومنی، خواهرزاده محمدباقر نوبخت رئیس فعلی سازمان برنامهوبودجه طی چندسال اخیر در پستهای مدیریتی شرکتهای زیرمجموعه صندوقهای بازنشستگی داشته است.
4 پست مدیریتی خواهرزاده در 3 سال
اوایل سال ۹۷ بود که سیدابراهیم سقاییفومنی بهدلیل عملکرد ضعیف و با حاشیههای فراوان، از مدیرعاملی پتروشیمی فارابی (از زیرمجموعههای شستا) استعفا داد. سقایی در تیرماه همان سال طی حکمی از سوی محمود مخدومی، مدیرعامل هلدینگ تاپیکو بهعنوان عضو موظف هیات مدیره و قائممقام پتروشیمی غدیر منصوب شد. وی بعد از اینکه نتوانست مدیرعاملی پتروشیمی غدیر را بگیرد، 13 ماه بعد یعنی در اوایل مرداد 98 اینبار با حکم مدیرعامل پتروشیمی جم بهعنوان مدیرعامل توسعه انرژی پادکیش (تاپکو) از زیرمجموعههای پتروشیمی جم منصوب شد. در حکم مدیرعامل پتروشیمی جم خطاب به خواهرزاده نوبخت آمده بود: «امید است با برنامهریزی و بسترسازی لازم، آن شرکت به مجموعهای سرآمد در حوزه بازاریابی و فروش محصولات پتروشیمی جم و توسعه بازار در صنعت پتروشیمی و نفت نایل گردد.»سقایی تا مدتی پیش مدیرعامل مجموعه تاپکو (بخش فروش خارجی پتروشیمی جم) بوده و اکنون نیز مسئول فروش پتروشیمی جم است. اما شنیده ها حاکی است حالا گویا قرار است خواهرزاده آقای نوبخت به لطف داییاش و با اعمال فشار اکبر افتخاری (مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری) بر شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کشوری و پتروشیمی جم، بهعنوان عضو هیات مدیره پتروشیمی جم منصوب شود. با این حال بهرغم نارضایتی اعضای هیات مدیره پتروشیمی جم از انتصاب احتمالی ابراهیم سقایی، اکبر افتخاری همچنان اصرار دارد حتما این انتصاب در روزهای آتی انجام شود.
چرا اتفاقات صندوق بازنشستگی مهم است؟
اهمیت صندوق بازنشستگی کشوری بیش از همه برای بازنشستگان تامین اجتماعی قابلدرک است، چراکه وقتی سخن از صندوق بازنشستگی کشوری میشود، بازنشستگان تامین اجتماعی بهخوبی تبعیض در پرداختها بین خود و بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری را که همه کارمندان و کارکنان سابق دولت هستند با گوشت و پوست خود لمس میکنند. آخرین مورد این مساله به تصمیم یکماه اخیر دولت برمیگردد که بدون توجه به کموکاستیهای حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی، 10هزار میلیارد تومان بودجه برای یکسانسازی حقوق بازنشستگان صندوق بازنشستگی اختصاص داد و مقرر کرد مستمری هیچبازنشسته این صندوق کمتر از 2.8 میلیون تومان نباشد. اما مساله صرفا تبعیض بین بازنشستگان دولتی و غیردولتی نیست، مساله اصلی این است که شاید جالب باشد بدانیم براساس آمار و ارقام ذکرشده در بودجه کشور، کمک مالی سالانه دولت به صندوق بازنشستگی کشوری از حدود 5/11 هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۲ با رشد ۴/۴ برابری به بیش از 50 هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه سالجاری رسیده است. غمانگیزتر اینکه رقم 50 هزار میلیارد تومان کمک دولت به صندوق بازنشستگی درحالی صورت میگیرد که این رقم معادل نیمی از کسری بودجهای است که دولت امسال دارد و بهخاطر آن مجبورشده چوب حراج به اموال عمومی و سهام شرکتهای خود بزند. همچنین براساس اسنادی که سازمان برنامهوبودجه منتشر کرده، دولت در سال 1398 نزدیک به 39هزار میلیارد تومان به صندوق بازنشستگی کمک کرده است. جدای از اینکه این کمکهای مالی گسترده دولت به صندوق بازنشستگی کشوری خود به کسری بودجه کشور دامن میزند، اما نکته قابلتامل اینکه خود صندوق بازنشستگی کشوری مالک ۱۱۳ شرکت کوچک و بزرگ بوده و بسیاری از آنها در بخشهای سودده اقتصاد ایران ازجمله پتروشیمی، نفت، فولاد و... فعالیت میکنند. همچنین نکته عجیبتر اینکه براساس گزارش سازمان برنامهوبودجه در سالهای اخیر فقط حدود 14 درصد از بودجه صندوق از محل منابع داخلی تامین شده که باز هم مشخص نیست سهم آن همه شرکت کوچک و بزرگ در تامین هزینههای صندوق دقیقا کجاست.اما مساله صندوق بازنشستگی کشوری فقط به اینها ختم نمیشود و اگر حدود 10 ماه به عقب بازگردیم، مساله انتصابات فامیلی و قوم و خویشی ابعاد جالبتری هم خواهد داشت.
اواخر مرداد بود که سیدمیعاد صالحی، رئیس جوان صندوق بازنشستگی کشوری که از چندی قبل مساله انتصاب غیرقانونیاش به ریاست صندوق بازنشستگی مطرح بود، از کار برکنار شد. جدای از اینکه استدلال سختگیرانه دولت درخصوص برکناری وی منطقی بود یا نه، اما مساله قابلتامل این است که صالحی دقیقا زمانی برکنار شد که قبل از آن حقوقهای نجومی در این صندوق ازجمله دریافت حقوق ماهانه 47 تا 53 میلیون تومانی برخی اعضای هیات مدیره و مدیران زیرمجموعه صندوق بازنشستگی را افشا کرده بود و طبق وعدهای هم که در صفحه شخصیاش داده بود، قرار بود ساعاتی بعد (چندساعت قبل از برکناری) جزئیات قراردادهای چندهزارمیلیاردی صندوق بازنشستگی را منتشر کند. گرچه صالحی بعدها و پس از برکناری از صندوق بازنشستگی کشوری درمورد قراردادهای چندهزار میلیاردی سخنی نگفت، اما معلوم بود که انتشار آنها شاید میتوانست گره از فسادهایی باز کند که موجب شده این صندوق بهرغم داشتن 113بنگاه اقتصادی، همیشه دستش جلوی دولت و بودجه عمومی دراز باشد. با ابعادی که گفته شد، به نظر میرسد لازم است نهادهای نظارتی و ازجمله مجلس برای یکبار هم که شده چراغ قوهای به عملکرد و فعالیتهای این صندوق بیندازند تا مشخص شود چگونه انتصابات فامیلی و جناحی این حیاط خلوت را به پاشنه آشیل بودجه ایران تبدیل کرده است.